پاره اي جنايتها، جنايت بي خردي است و پاره اي جنايت منطق. مرز ميان اين دو روشن نيست، اما قوانين کيفري با بهره گيري از مفهوم عملي «نيت قبلي» آن دو را از هم جدا مي کند. ما در عصر جنايتهاي کامل و با نيت قبلي به سر مي بريم. جنايتکاران اين عصر ديگر آن کودکان بي پناهي نيستند که عشق را بهانه مي کردند. برعکس افراد بالغ اند و بهانه کاملي هم دارند: فلسفه. و فلسفه مي تواند به هر منظوري به کار بسته شود، حتي براي تبديل آدمکشان به قاضيان. در بلنديهاي بادگير، هيث كليف آماده است براي رسيدن به کتي هر کسي را بکشد؛ اما هرگز به اين فکر نيست که آدم کشي را معقول يا از جنبه نظري قابل دفاع اعلام کند. او اين کار را مي کند و نظريه او همين جا تمام مي شود. اين قتل عشق نيرومند مي طلبد و عشق نيرومند، شخصيت. از آنجا که عشق شديد نادر است، چنين قتلهايي هم زياد رخ نمي دهند، و وقتي هم رخ دهند حالتي خودسرانه دارند. اما به محض آنکه انساني به دليل نداشتن شخصيت به آموزهاي متوسل شد، به محض آنکه جنايت خود را تعقلي جلوه داد، جنايت هم مانند عقل گسترش مي يابد و همه شکلهاي قياس منطقي را به خود خواهد گرفت. اين امر زماني چون يک فرياد، يگانه بود؛ اکنون چون علم همگاني و فراگير شده است. ديروز به محاکمه کشيده مي شد؛ امروز خود، قانون است.
نويسنده | آلبر كامو |
قطع | رقعي |
مترجم | مهبد ايراني طلب |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 336 |
نوبت چاپ | 9 |
ابعاد | 141*212 میلیمتر |
وزن | 362 |
سال چاپ | 1398 |
بررسی محصول برای كتاب انسان طاغي
افزودن نظر شما
تاكنون نظري ثبت نشده است.