پس، بالاخره فلسفه چيست؟ فلسفه، بر خلاف کاربرد متداول اين کلمه، صرفا نگرشي نسبت به زندگي نيست. وقتي شخصي بر نيمکت پارک کنارتان مي نشيند و مي گويد: «فلسفه ي من در زندگي اين است که....»؛ اين فلسفه نيست. ( البته، مگر اين که آن آدم فيلسوف قابلي باشد که از قضا براي خوشگذراني از خانه بيرون زده است. نه، فلسفه يکي از شاخه هاي خاص معارف بشري است. قبل از اين که زيست شناسي و فيزيک «علم» ناميده شوند و مطالعهي ذهن «روان شناسي و مطالعه ي سياست «علم سياست» نام بگيرد، فيلسوفان به همه ي اين رشته هاي مجزا مي پرداختند و، به عبارتي، آنها را ابداع کرده بودند. اما فلسفه بيش از آن که پرداختن به اين رشته ها باشد، تلاشي است براي بسط ديدگاهي جامع نسبت به جهان هستي در بنيادي ترين بخش هاي آن و ديدگاهي جامع نسبت به انسان، از ماهيت ذاتي اش گرفته تا قدرت و حدود توانايي هايش. فلسفه از اشتياق به کشف ماهيت چيزها ناشي شده است. فلسفه به عنوان روش خاصي براي فهميدن رازهاي دنيا پديد آمده و روش فلسفي براي تعيين حقيقت ادعاهايي که دربارهي عالم مي شود، بر استدلال منطقي تأکيد مي کند. فيلسوفان مشتاق بودند ذات چيزها را کشف کنند، و فلسفه را به عنوان روش خاصي براي فهميدن رازهاي جهان ابداع کردند، روشي که ابزار اثبات ديدگاه هايشان را فراهم مي آورد. فلسفه با مذهب فرق مي کند زيرا ادعاهاي فلسفه دربارهي جهان به کمک منطق توجيه مي شوند در حالي که مذهب اصول خاص خود را با بهره گيري از داستان سرايي و قصه گويي توضيح مي دهد. حتي رمان نويسان بزرگ، که ايده هايشان دربارهي آدمي و جهان از صفحات کاغذ وامي جهند و ما را با عمق و بصيرت شان مبهوت مي کنند، فيلسوف نيستند. چرا نيستند؟ صرفا به اين علت که به فلسفه نمي پردازند. به بيان ديگر، توضيح يا دليلي براي ادعاهاي خود ارائه نمي دهند. بسيار خوب، پس فلسفه اين است؛ اما چه اهميتي براي ما دارد؟ موضوع اساسي همين است ديگر موضوعي که احتمالا شما را به خواندن اين پيش گفتار ترغيب مي کند يا خير. پاسخ ساده است: فلسفه به ما ياد مي دهد که چگونه فکر کنيم. فيلسوفان نه تنها به ما مي گويند که به چه چيزي فکر کنيم، بلکه به ما ياد مي دهند که چگونه بينديشيم. مطالعهي تاريخ فلسفه فقط مطالعه ي تاريخ انديشه ها نيست، بلکه تا حدي هم مطالعه ي تاريخ معرفت ما، مطالعه ي شيوه ي تفکر ماست. اتکاي ما در عصر مدرن بر داده هاي تجربي و بر تجربه گري، و نيز اعتقادمان به استدلال منطقي براي اثبات گناهکاري يا بيگناهي، جملگي ثمرات بذرهايي فلسفي اند که در گذشته، قرن بعد از قرن، افشانده شده اند. ايده هاي ما بر شناختمان تأثير مي گذارند و مطالعه ي سير تاريخي اين ايده ها، که مي شود گفت همان مطالعه ي فلسفه است، به مانند گام نهادن به درون ذهن نويسنده اي باستاني است که بينش هايش ايده هايي را آفريده که ما به آنها باور داريم، روشي را آفريده که ما با استفاده از آن اين ايده ها را باور مي کنيم و حتي نوايي را آفريده که ژرف ترين صداي دروني ماست. تفاوت بين دو اگزيستانسياليست مهم قرن بيستم، سارتر و کامو، را در چيستي و چرايي فلسفه 97 نظر بگيريد. داستان بلند مشهور کامو، بيگانه، با تصوير کردن زندگي قهرمان داستان که از هر بابت بيگانه و جدا از سرزمين و بقيهي مردم است، اضطراب وجودي شرايط بشري را تشريح مي کند. او شرايط عميقا منزوي آن فرد را باز مي نماياند. هرچند آفرينش هايي ادبي از اين دست، نظريه هاي فلسفي خاصي را مي کاوند با ارائه مي کنند، اما اين آثار به خودي خود محصول فلسفي نيستند. از سوي ديگر، سارتر را، اگرچه هم نمايش نامه و رمان نوشته، فيلسوف بنيادي تري مي دانند زيرا نه فقط نظريه هاي اگزيستانسياليستي او در آثار ادبي اش ارائه شده، بلکه اين ايده ها در رساله هاي فلسفي، که در آنها مي کوشد ثابت کند اعتقاداتش صحيح اند، هم تصريح شده و کاملا بسط يافته است. در خلال اين کندوکاو پي خواهيم برد که گروه هايي از فيلسوفان بر جنبه هاي متفاوتي از عمل فلسفي انگشت مي گذارند. برخي از آنان عمدتا نظريه پردازاني اخلاقي يا سياسي اند. در حالي که ديگران قريحه ي خود را در مطالعه ي معرفت شناسي و متافيزيک به کار مي گيرند. اين نکته هم روشن خواهد شد که فلسفه رشته ي علمي و مطالعاتي بسيار فراگيري است و هرچه دنياي واقعيت، جامعه و سياست تغيير مي کند، سخن فلسفي هم همراه با آن تغيير مي کند. مثلا، فيلسوفان اوايل دوران مدرن (مثل هابز و دکارت) تلاش مي کردند کشفيات علمي گاليله و کپرنيک را بفهمند و آنها را در آراي خود بگنجانند، در حالي که فيلسوفان معاصر مي کوشند مفاهيم فلسفي همه ي مطالعات علمي مطرح (مثل کلون سازي با سفر به فضا را بفهمند و آنها را در نظريات خود بگنجانند. اما فيلسوف بيش از آن که صرفا به دنبال گنجاندن مستندات علمي در فلسفه ي خويش باشد،
نويسنده | گريگوري برگمن |
قطع | رقعي |
مترجم | كيوان قباديان |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 168 |
نوبت چاپ | 9 |
ابعاد | 141*212 میلیمتر |
وزن | 254 |
سال چاپ | 1398 |
بررسی محصول برای كتاب كتاب كوچك فلسفه: حكمت بزرگترين انديشمندان جهان به زباني خودماني
افزودن نظر شما
تاكنون نظري ثبت نشده است.