الگوهاي اقتصاد کلان عموما با اين هدف ساخته مي شوند که به عنوان ابزار مناسبي در تحليل ساختاري، ارزيابي سياست گذاري هاي اقتصادي و پيش بيني، مورد استفاده قرار گيرند. ساخت چنين الگوهايي بر اساس مباني نظري اقتصادي و با توجه به ويژگي ساختار خاص يک اقتصاد صورت مي گيرد. ادبيات اقتصادي شاهد گونه هاي متفاوتي از اين الگوها است. در اين ميان دو نوع الگو، يکي الگوهاي اقتصادسنجي کلان ساختاري (SMEM) و ديگري الگوهاي تعادل عمومي پوياي تصادفي (DSGE)، به صورت گسترده اي مورد توجه قرار گرفته و شهرت بسياري را کسب نموده اند.
يک الگوي اقتصادسنجي کلان ساختاري، متشکل از مجموعه اي از معادلات رفتاري، اتحادي و روابط تعريفي است. ضرايب روابط رفتاري الگو به کمک روش هاي اقتصادسنجي برآورد مي شوند و سپس الگوي تدوين شده به منظورهايي همچون تحليل ساختاري، ارزيابي آثار تکانه ها و سياستهاي اقتصادي و پيش بيني شرايط آتي اقتصادي، مورد استفاده قرار مي گيرد. الگوهاي اقتصادسنجي کلان، ساليان درازي است، که مورد توجه خاص سياست گذاران اقتصادي و محققان عرصه اقتصاد، قرار داشته است.
پيدايش الگوهاي اقتصادسنجي کلان، مرهون تلاش تينبرگن هلندي است. وي اولين الگو را براي اقتصاد هلند به سال 1936 و سپس الگوي محدودتري را براي اقتصاد آمريکا به سال 1939 تدوين کرد. جنگ جهاني دوم وقفه اي را در نظريه پردازي اقتصادي و ساخت الگوهاي اقتصادسنجي کلان به وجود آورد، اما اتخاذ سياست هاي سازندگي که پس از خاتمه جنگ به وقوع پيوست نياز به ابزار کمي را براي تحليل پيامدهاي سياستهاي مورد نظر ايجاب کرد. عمده ترين تلاش براي فراهم آوردن الگوهاي کمي اقتصادي توسط کمسيون کاولز صورت گرفت که در سال 1932 به همت آلفرد کاولز پايه گذاري شده بود و از سال 1943 تحت مديريت جاکوب مارشال در شيکاگو با بهره گيري از اقتصاددانان شاخصي چون ارو، ديره، توبين، موديلياني، سيمون، کلاين، هاولمو و مارکوويتز کام؟ فعال شده بود.
پس از ظهور مکتب کينزي که با انتشار کتاب کينز تحت عنوان نظريه عمومي اشتغال، بهره و پول به سال 1946 رقم خورد و فراگير شدن اعتقادات کينزي، اولين الگوي اقتصادسنجي کلان براي اقتصاد آمريکا توسط کلاين، با در هم آميختن ايده هاي اقتصادي کينز و هنر الگوسازي تينبرگن در نيمه دوم دهه 1940، ساخته شد. سپس با اوج گيري فعاليت الگوسازي اقتصادسنجي کلان، الگوي مشهور کلاين- گلدبرگر در قالب تفکر کينزي توسط کلاين و گلدبرگ در سال 1955 در دانشگاه ميشيگان تدوين شد.