از کوتهي ماست که ديوار بلند است شايد در زندگي بارها چنين پندي به همه ما گوشزد شده باشد که: «پا را به اندازه گليمت دراز کن!» و يا در مقام هشدار شنيده باشيم: «پايت را از گليمت درازتر نکن!». آنچه از چنين پند و اندرزهايي آموخته ايم اين است که براي هر کس محدوده اي براي توانمندي هايش وجود دارد که بايد پيوسته مراقب باشد که از آن محدوده خارج نشود. و اين که ديگراني هستند که ميزان و محدوده اي را براي حق بهره مندي از زندگي برايت تعيين مي کنند و چنانچه بخواهي آسيب نبيني بايد در همان محدوده و چارچوب باقي بماني. در مقابل، همواره آزادانديشان و روشنفکراني بوده اند که تلاش کرده اند بر اين آموخته هاي محدود کننده خط بطلان بکشند و شوق فراتر رفتن از محدوده هاي تعريف شده را در ما بي فرزند. مانند پيام آزاده اي همچون نلسون ماندلا، که مي گويد: «وقتي مي توانيد زندگي که مي خواهيد را داشته باشيد، هيچ دليلي ندارد به چيزي کمتر از آن قانع شويد.» و يا بلند همتاني از سرزمينمان چون صائب تبريزي که محدوده اي زميني براي توانمنديهاي ما نمي شناسد و مي گويد: شبنم خود را به همت مي برم بر آسمان fi در کمين جذبه خورشيد تابان نيستم صائب بر اين باور است که از کوتهي ماست که ديوار بلند است» و کاهلي و همت کوتاه ماست که محدوده ها و ديوارهاي بلند ناتواني را در پيش روي ما مي سازد. و چنانچه همت خود را بلند داريم و کوشش خود را افزون، ديوارهاي محدود کننده توانمنديهايمان جملگي فرو مي ريزند. | جان ماکسول در کتاب «تا بيکران توانمنديها» بر آن است تا به خواننده نشان دهد که چگونه مي تواند مهري به نام سرنوشت را که توسط خود با ديگران بر پيشاني اش زده مي شود و محدوده توانايي هايش را تعيين مي کند، از پيشاني خود پاک کند. ماکسول بر اين باور است که اين پيشاني نوشته ها، مانند زنجيري است که بر پاي پيل نوزاد مي بندند تا او را تا پايان عمر بر اين پنداره نگه دارند که گستره حرکتي او محدود است. وي در اين باره چنين مي نويسد: ما اغلب برخي از محدوديت هايي را که در اوان زندگي خود تجربه کرده ايم، به عنوان محدوديتهاي هميشگي مان باور مي کنيم. برخي محدوديتهاي ما نيز از سوي ديگران به ما قبولانده شده است، در حالي که واقعي نيستند. اين محدوديتها ما را از سفر درازي که پيش رو داريم، دلسرد مي کنند. آنها به سان زنجيري هستند بر پاي ما که بايد آن را بشکنيم. ماکسول براي رسيدن به ظرفيت هاي نامحدود وجودي مان، در کتاب فرمولي را ارايه مي کند: «آگاهي+ توانمندي+ انتخاب = ظرفيت». خودآگاهي، باور به توانمندي هايمان و انتخاب مسير رشد، سه عاملي هستند که ما را تا «بيکران توانمنديهايمان» پيش خواهند برد. و بديهي است که پيمودن اين مسير به همت، تلاش، سخت کوشي، بيرون آمدن از گوشه امن، و خطرپذيري نياز دارد يعني همه آنچه را که وحشي بافقي در شعر زيبايش آورده است: همت اگر سلسله جنبان شود مور تواند که سليمان شود همت اگر پايه فزايي کند پشه بيبال، همايي کند همت اگر پاي به ميدان نهد گوي فلک در خم چوگان نهد سازمان فرهنگي فرا اميد دارد که رهنمودهاي اين کتاب، راهنما و راهگشاي همه بلندهمتاني باشد که روياي رسيدن به بي کران توانمنديهايشان را در سر دارند و مي دانند که «داشتن رويا رايگان است، ولي رسيدن به رويا رايگان به دست نمي آيد».
نويسنده | جان مكسول |
قطع | رقعي |
مترجم |
|
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 222 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 141*212 میلیمتر |
وزن | 256 |
سال چاپ | 1398 |
بررسی محصول برای كتاب تا بي كران توانمندي ها: سقف توانمندي هايتان را بشكنيد
افزودن نظر شما
تاكنون نظري ثبت نشده است.