از زماني که کتاب رموز قدرت ذهن را به رشته تحرير درآوردم کتاب هايم در زمينه آموزش حافظه تبديل به پرفروش ترين کتابهاي سال شدند. اين کتاب ها تا اين زمان به هجده زبان مختلف ترجمه شده اند. اولين کتاب من در اين زمينه «چگونه حافظه توانمندي ايجاد کنيم» در سال 1957 نوشته شد. اين کتاب هنوز هم فروش فراوان دارد. پس از آن کتاب هاي ديگري در همين زمينه نوشتم که آنها هم با موفقيت فراوان روبه رو شدند. کتابي که بعد از اينها نوشتم «رموز قدرت ذهن» بود. در حالي که دست به ترکيب اصلي کتاب نزده ام در هر انتشار جديد مطالب آن را به روز کردم و مطالبي به آن افزودم. جالب اينجاست آنچه سي سال قبل در سر مي پروراندم امروز هم با تمام وجود مصداق دارد.
اين حقيقت که کتاب هاي من در مورد حافظه همچنان پرفروش اند، نکته اي را ثابت مي کنند که هميشه به آن اعتقاد داشته ام. البته تلاش مردم در ابعاد مختلف زندگي اين است که مي خواهند شرايط خودشان را بهتر کنند و ذهن شان را سازمان دهند.
به اعتقاد من، و بايد اذعان کنم که به اين اعتقاد تعصب دارم، يک حافظه آموزش ديده يکي از مهم ترين عوامل در سازمان دهي ذهن است. البته عوامل ديگري هم در کارند.
اين کتاب بيشتر به اين ساير عوامل کار دارد هر چند موضوع حافظه ناديده انگاشته نشده است. من ترديدي ندارم کسي که ذهن سازمان يافته و آموزش ديده داشته باشد، انساني شاد و موفق است.
آبراهام ليکلن زماني گفت: «هر کس به آن اندازه اي که ذهنش را آماده مي کند خوشبخت است.» اين حرف کاملا درستي است. تلاش براي رسيدن به خوشبختي لزوما تلاش دراز مدت و دشوار نيست. شما مي توانيد در محدوده خود خوشبختي را بيابيد.
بله شما مي توانيد از اينکه حالا هستيد خوشبخت تر باشيد. بله مي توانيد از ذهن خود به طرز مؤثرتري استفاده کنيد.
ترديدي در اين مورد وجود ندارد. کافي است تصميم بگيريد که اين مطلب درست است و مي توانيد از قدرت ذهن خود به طرز بسيار بهتري
استفاده نماييد.
ساموئل جانسون نوشت: «چشمه رضايت بايد در ذهن انسان فواره | بزند.» وي که درباره طبيعت انسان و علم، اطلاع کمي دارد و مي خواهد خوشبختي را به کمک آنچه در وجود او نيست صاحب شود، زندگي اس را تلف مي کند و بر شدت اندوه خود مي افزايد.