مديتيشن به عنوان سبکي براي زندگي، سابقه اي چندهزار ساله دارد. ما مي توانيم آثار مديتيشن را در تمدن هاي قديمي چين، هند و افريقا مشاهده کنيم. همچنين آثاري از اين طريقت در اديان بزرگي چون بودايي، هندو، مسيحي و اسلام هم مشاهده مي شود. مشکل بتوان مشخص کرد که اين طريقت براي اولين بار از کجا شروع شده است و نخست به چه صورت بوده است.
در شرايط کنوني مديتيشن با استقبال چشمگيري در کشورهاي غربي مواجه شده است. از سال هاي بعد از 1980 اين لغت براي بسياري از شهروندان اين کشورها مفهوم و روشي شناخته شده است، حتي اگر هيچ گاه عم آن را تجربه نکرده باشند. اين در شرايطي است که در چند دهه گذشته مفهوم مديتيشن براي تمام ساکنان اين مناطق موضوعي ناشناخته بود و تنها کساني که با مطالب معنوي و سري آشنايي داشتند، اين نام را شنيده بودند. شهرت، عموميت و جذابيتي که مديتيشن در سال هاي اخير پيدا کرده است، جزئي از کششي است که مباحث روحي و معنوي در ساليان اخير کسب کرده است. مديتيشن زماني به معبدها و صومعه ها تعلق داشت و صرفا در مراسم مذهبي معابد هندي، با نام آشرام، از آن استفاده مي شد، اکنون به صورت حيرت آوري با گذشت زمان وارد زندگي عادي و روزمره شده است عموميت مي تواند بيانگر مطالب زيادي در باره دوران ما باشد که مشخصه . آن نوعي بيماري و پريشاني رواني است.
در شرايط کنوني مديتيشن توسعه زيادي پيدا کرده است و موضوع آن ديگر به گروه اندک از مريدان محدود نمي شود و مي تواند به سادگي در اختيار کساني نيز قرار گيرد که به آموختن اين روش تمايل دارند. برخي از پزشکان به بيماران خود توصيه مي کنند که به صورت روزمره مديتيشن کنند تا خود را در مقابله با انبوهي از استرس ها و فشارهاي عصبي محافظت نمايند.
لزومي ندارد که افراد با اعتماد و اشتياق قلبي به کلاس هاي مديتيشن روي بياورند تا به ادراکات و دريافت هايي نايل شوند، بلکه افرادي هم که بر سبيل کنجکاوي به اين محافل روي مي آورند، به همين دستاوردها نايل مي شوند. در حال حاضر بيشتر جوانان، افراد ميانسال، زنان خانه دار، بازرگانان، صاحبان مشاغل و حتي افراد بي کار نيز به اين کلاس ها روي مي آورند و تجربيات و دستاوردهاي فردي خويش را در اختيار ديگران مي گذارند و در تمرينات گروهي شرکت مي کنند.
در اين جهان پر تب و تاب و گسيخته، مديتيشن به عنوان سبکي از زندگي، راهکارهها و امکانات زيادي براي ارائه دارد.
گسترش پهنه علوم، تکنولوژي، روانشناسي و متافيزيک موجب تحولات فکري فراواني در قرن حاضر شده است. پيشرفت هاي روان شناسي حرکت مؤثري بوده که در شناخت قابليت هاي دروني بشر تأثير بسيار داشته است. ما در ابتداي راهي هستيم که بشر براي کشف ناشناخته هاي دروني خويش آغاز | کرده است و مي تواند در اين مسير بسياري از خلاقيت ها و منابع نامکشوع موجود در ضمير خويش را کشف کند.
کشفيات جديد، اين امکان را به ما مي دهد که بار ديگر با تجهيزات بهتر و
درک عميق تر به هنر کهن مديتيشن نگاه کنيم.