آغاز اصلاحات در چين به سال 1978 بازمي گردد, دو سال پس از مرگ مائو زدونگ. اگر چين در گذشته خوار و خفيف شمرده مي شد اما امروز ديگر چنين نيست. تاريخ چين امروز داستان كشوري است كه مي خواهند گذشته تحقير آميز را بدست فراموشي بسپارد. چين سرزميني است كه قطب نما, باروت, كاغذ, را اختراع كرد و ثروت هاي شگفت آور بدست آورد در حالي كه اروپا هنوز عقب مانده بود. سپس "قرن تحقير" فرا رسيد و بريتانيايي ها ترياك را به مردم چين تحميل كردند. ژاپني ها به جنايات وحشتناك روي آوردند و حقوق بشر هم ابزار فشار آمريكايي ها شد. اما امروز چين به دنبال اين است كه سرنوشت خود را در دست بگيرد. "پل هي يي", استاد دانشگاه جورج واشينگتن, مي گويد : "چين ميخواهد به قدرتي بزرگ در دنيا تبديل شود آنها معتقدند كه دنيا يك شناسايي به آنها بدهكار است. آنها معتقدند كه مي خواهند به چيزي بازگشت كنند كه چيني هاي امروز آن را جايگاه واقعي و شايسته خود در جهان مي نامند". همان چيزي كه "شي جين پينگ" از آن با عنوان "روياي چيني" نام مي برد.