زماني يک کارشناس کامپيوتر به من گفت که بسياري از افراد، بعد از خريدن اولين کامپيوتر شخصي شان، با شماره تلفن شرکت توليدکننده تماس مي گيرند و از اين که دستگاه کامپيوترشان کار نمي کند، به شدت ابراز عصبانيت مي کنند. البته منظور آنها اين است که نمي دانند چه کار کنند تا کامپيوترشان درست کار کند. او خاطرنشان کرد که وقتي ما يک اتومبيل مي خريم، انتظار نداريم خودبه خود در خيابان حرکت کند. ما بايد ياد بگيريم چگونه آن را برانيم، ما بايد گواهينامه رانندگي بگيريم تا بتوانيم با آن در خيابان برويم.
همه ما غنايي عظيم درون مان داريم، استعدادهاي بالقوه اي که اگر فعال شوند، مي توانند به ما کمک کنند در زندگي به موفقيت و رضايت مندي سطح بالاتري دست پيدا کنيم. با اين حال، افراد بسيار کمي در دنياي امروز مي دانند چگونه به اين استعدادهاي بالقوه دروني دسترسي پيدا کنند. کتاب «نقشه راه ايجاد تغيير و پيشرفت در زندگي» يک کتاب اساسي و مهم درباره عرصه جديدي از توسعه منابع دروني است، عرصه اي که به بازگرداندن کليدهاي قلمرو به افراد عادي مربوط است به نحوي که اين افراد عادي بتوانند زندگي هاي فوق العاده اي داشته باشند.
بيشتر ما مي دانيم که وقتي يک کامپيوتر مي خريم، بايد قبل از هر چيز حداقل دفترچه راهنماي آن را مطالعه کنيم، البته اگر مجبور نباشيم يک دوره آموزشي را طي کنيم. با اين حال، در مورد «روان»، ما اغلب خيلي ساده انتظار داريم که روان ما خودش، خودش را اداره کند. در فرهنگ ما فرض آشکار اين است که ما فقط زماني نياز داريم به درون بنگريم که اشتباهي رخ دهد. در اين صورت، از يک کارشناس روانپزشک، روان شناس، کشيش، أستاد معنوي، و غيره) کمک مي گيريم تا تشخيص دهيم چه چيزي درباره ما بيمارگونه، ناکارآمد يا گناهکار است که باعث به وجود آمدن مشکل شده است (دقيقا همانگونه که به دنبال قسمت معيوب يک دستگاه مي گرديم تا آن را تعمير يا جايگزين کنيم.)
استقبال از کتاب هاي خودياري در زمانه ما انعکاس دهنده ميل سازنده افراد به عهده دار شدن مسئوليت سلامت ذهني و رشد و توسعه معنوي شان است. با اين حال، بيشتر اين کتاب ها همچنين روي اين متمرکز هستند که به ما نشان دهند چه چيزي در مورد ما اشتباه است و سپس به ما مي گويند چگونه مي توانيم بهتر شويم. دقيقا همانگونه که در مورد مثال کامپيوتر اين گونه است، ممکن است اصلا لازم نباشد چيزي را درست کنيم؛ ما صرفا ممکن است نياز داشته باشيم ياد بگيريم و درک کنيم چه اتفاقي درون ما در حال رخ دادن است و اين که چگونه مي توانيم از چيزي که دارد درون ما رخ مي دهد در مرحله کنوني سفر مان استفاده کنيم.
کتاب «نقشه راه ايجاد تغيير و پيشرفت در زندگي» را مي توان يک دفترچه راهنما براي استفاده از روان يا يک نقشه يا راهنماي سفر قهرماني دانست. اين کتاب، ? راهنماي دروني يا کهن الگو را توصيف مي کند که به ما در مسيرمان کمک مي کنند. ما با کمک آنها مي توانيم در فرآيند گذر از دوراهي هاي قابل پيش بيني که خودمان را در آنها مي يابيم، استفاده کنيم فرآيند بزرگ شدني که در کل عمرمان ادامه دارد. وقتي ياد بگيريم چگونه به اين حمايت دروني دست پيدا کنيم، نسبت به آينده نيز کمتر ترس خواهيم داشت، زيرا معلوم مي شود که همه آنچه را که نياز داريم تا با چالش هاي مسيرمان روبه رو شويم در درون مان داريم.
علاوه بر اين، زندگي بيش از حد پيچيده شده است به نحوي که نمي توان مالکيت دانش مربوط به منابع دروني مان را به روان شناسان يا ساير
کارشناسان واگذار کنيم. موفقيت در محيط هاي کاري امروز مي طلبد که همه ما هوشمندي عاطفي و معنوي را در خود ايجاد کنيم. کهن الگوها
ساختارهاي بنيادين روان) مي توانند به ما کمک کنند کارکردهاي دروني مان و همچنين زندگي هاي دروني ساير افراد، گروه ها و سيستم هاي اجتماعي را رمزگشايي کنيم، تا بتوانيم در مقابل چالش هاي مربوط به زندگي در دنياي کنوني بايستيم.
کار روي کهن الگوها توسط «کارل يونگ»، روان شناس سوئيسي، آغاز شد. يونگ همچنين تئوري هايي را درباره تيپ هاي روان شناختي، فرآيند تکامل فردي، انتقال، فرافکني و پديده همزماني ارائه داده است. يونگ،
کهن الگوها» را الگوهايي عميق و تأثيرگذار و ماندگار در روان انسان مي داند که همچنان قدرتمند و تأثيرگذار باقي مي مانند و در طول زمان حضور خواهند داشت. به تعبير يونگ، اين الگوها در «ناخودآگاه جمعي» يا «روان عيني» باقي مي مانند. حتي مي توان کهن الگوها را درون ساختار مغز انسان نيز کدگذاري کرد. يونگ اين کهن الگوها را در خواب هاي بيمارانش و همچنين در هنر، ادبيات و در اسطوره هاي مذهبي کشف کرد. او مجموعه اي از راهبردهاي درماني همچون تحليل خواب و رؤيا، تمرينات تصور فعال، و آگاهي از جنبه کهن الگويي زندگي زمان بيداري را براي درمان بيمارانش ايجاد کرد، بيماراني ک