مقدمه دکتر ماتيس واکرناگل براي اداره موفق و ايمن کشورها چه بايد بدانيم؟ آيا شما سوار هواپيمايي مي شويد که کابين خلبان فاقد صفحه کنترل ناوبري باشد؟ مطمئنا هواپيما پرواز مي کند اما در چه ارتفاعي، با چه سرعتي و به کدامين سو؟ چه مي شود اگر مسافر پروازي طولاني باشيد و پي ببريد که هواپيما ابزار اوليه سنجش ميزان سوخت را ندارد؟ بدون دانستن مقدار سوختي که در باک باقي مانده، هر پروازي ناايمن است. ادارة اقتصاد مشابه همين ماجراست؛ اقتصاد، مانند هواپيمايي غول پيکر، نياز به سوخت رساني دارد. تفاوت بين هواپيماي غول پيکر و اقتصاد در اين است که اقتصاد نه تنها به بنزين نياز دارد بلکه زغال سنگ، غذا، چوب، آب و مواد و مصالح بسياري که سياره ما تأمين مي کند نيز براي آن ضروري است. براي هر صبحانه، سفر يا ايمني و آسايش در خانه هايمان چه ميزان از منابع مورد نياز است؟ چه مقدار از طبيعت براي يک شهر، يک نيروگاه، يک کشور يا براي تمامي اقدامات بشر بايد استفاده شود؟ اگر اين چنين به تمامي اين منابع وابسته ايم، چگونه است که اقتصاد ما فاقد درج? سنجش سوخت است؟ در زندگي روزمره، ارزش دلاري همه چيز را ميدانيم؛ چرا؟ زيرا بودجه مالي ما محدود است. مي خواهيم بدانيم چه چيزهايي در محدوده توان مالي ما است. بودجه منابع طبيعي نيز، مانند بودجه مالي ما، محدود است و مادر تمامي منابع، که محدودترين منبع نيز محسوب مي شود، مجموع دارايي هاي بيولوژيک سياره ما است که برآمده از فتوسنتز و ظرفيت زيستي آن است. از اين ميان فقط بخشي به سياره و کشور ايران تعلق دارد. بنابراين، بايد پرسيد: چه ميزان از طبيعت در محدوده توان ما است و اگر بودجه طبيعت مورد نياز محدود است، چرا مقدار آن را نمي سنجيم؟ يکي از پاسخ هاي محتمل اين است که ابزار مطلوبي براي اندازه گيري تقاضاي انسان از طبيعت وجود ندارد. همچنين، زماني دراز، به دليل اينکه بشر تصور مي کرد منابع موجود در طبيعت فراوان و ناتمام است، به چنين ابزار سنجشي نياز نبود. امروزه ديگر مانند گذشته نيست؛ هم اکنون، محدوديت هاي طبيعت آشکار شده است؛ چه در زمينه تھي سازي آب زيرزميني، چه تغيير آب و هوا و چه کاهش ذخاير ماهيان اقيانوس ها. بدون شک، نياز بنيادي براي پايداري عبارت است از تقاضاي کمتر از آنچه اکوسيستم زمين مي تواند تجديد کند و از آنجا که همه کشورها روي همين يک «زمين» مأوا دارند، براي هر کشور چنين پرسشي مطرح مي شود: با پذيرفتن چنين زمينه اي، تقاضاي ايده آل کشورمان، که اثربخش و در حد توان زمين باشد، چيست؟ يک روش براي خلاصه کردن پيچيدگي منابع طبيعي استفاده از نظام حسابرسي باثباتي است که کل تقاضاهاي رقابتي همگان براي توليدات اکولوژيک کره زمين را بسنجد. ما اين حسابرسي را «ردپاي اکولوژيک» مي ناميم. اين احسابرسي تقاضاي بشر از اکوسيستم ها را، در مقايسه با آنچه اکوسيستم ها مي توانند تجديد کنند، پيگيري مي کند. هنگامي که تقاضا بر توانايي تجديد پيشي گيرد، بيرون رفت از حد اکولوژيک رخ مي دهد و اين سبب ساز تنزل سرمايه طبيعي مي شود که، در نهايت، به کاهش رفاه اقتصادي و اجتماعي مي انجامد. چرا ظرفيت زيستي؟ چرا تأكيد بر منابع زيست شناختي اي که تجديدپذيرند؟ اين موارد اهميت دارند زيرا، برخلاف منابع تجديدناپذير مانند نفت و مواد معدني، محدوديت در منابع زيست شناختي بيشترين اهميت را در اقدامات بشر دارد. براي نمونه، ميزان سوخت فسيلي زير زمين محدود است اما، چون زيست کره مي تواند گازکربنيک ناشي از سوختن آن را جذب کند، محدوديت بيشتري در مورد استفاده از اين نوع سوخت اعمال مي شود. اين توان جذب يکي از استفاده هاي رقابتي ظرفيت زيستي کره زمين است. اکوسيستم ها توانايي محدودي براي تجديد زيست توده دارند. اين توانايي به عواملي همچون فراهم بودن آب، آب وهوا، حاصلخيزي خاک، انرژي خورشيدي، فناوري و عملکرد مديريت بازمي گردد.
نويسنده |
|
قطع | وزيري |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 450 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 165*235 میلیمتر |
وزن | 716 |
سال چاپ | 1398 |
بررسی محصول برای كتاب جستجوي پايداري در دامگه ناپايداري زمين (كاوش رهيافت هاي مواجهه با تغيير آب و هوا در توسعه شهري)
افزودن نظر شما
تاكنون نظري ثبت نشده است.