داستان هاي اين كتاب بر اين ايده تاكيد دارند كه با بيرون كشيدن خود از منطقه‌ي آسايش، تمايل به شكست دادن، داشتن بي توجهي مثبت به امر غير ممكن و استفاده از هر فرصتي براي افسانه‌اي شدن، فرصت هاي بي حد و حصري به دست مي آيند. بله، اين اقدامات زندگي شما را متلاطم مي سازند و شما را از توازن در مي آورند؛ اما همچنين شما را به جايگاهي مي رسانند كه حتي نمي توانستيد تصور كنيد و بينشي به شما مي دهند كه از طريق آن مي توانيد مشكلات را به چشم فرصت ها ببينيد. از همه مهم تر، آن ها باعث رشد اين اعتماد به نفس شما مي‌شوند كه مشكلات را مي توان حل كرد.
كتاب ‌"كاش وقتي بيست ساله بودم مي دانستم" خواننده هايش در سراسر دنيا را به تجسم دوباره ي آينده‌شان تشويق مي كند، اين نسخه ي بازبيني شده و به روزشده حاوي مطالب تازه‌اي است.
تحول هاي بزرگ زندگي از جمله ترك محيط امن مدرسه يا آغاز كسب و كار جديد ممكن است بسيار دلهره آور باشند. رويارويي با سد تصميمات و آگاهي از اين  كه كسي نمي تواند به‌تان بگويد كه آيا تصميم درستي مي گيريد يا نه، ترسناك است. هيچ مسير خط كشي شده يا دستور‌العمل مشخصي براي موفقيت وجود ندارد. حتي پي بردن به اين كه چه موقع و از چه جايي شروع كنيد، ممكن است چالش بر انگيز باشد.
تقريبا غير ممكن است اولين سطر كتاب تينا سيليگ را بخوانيد و به دنبال كاغذ و خودكار نگرديد. كاغذ و خودكار براي چه؟ براي يادداشت كردن ايده ها و كارهاي شدني‌اي كه در ذهنتان فوران مي كنند ... اين كتاب محركي مهيج است و به ما كمك مي كند روياهاي‌مان را دنبال كنيم.
- روزنامه ي سانتا گروز سنتينل *